هیچی و همچی

و دیگر هیچ

هیچی و همچی

و دیگر هیچ

زنبور می شوم که لبت را عسل کنم!

تصمیم داشتم که تو را یک غزل کنم

وقتش رسیده است به قولم عمل کنم!

این یک معادله ست که مجهولهاش را


باید به انزوا بکشانم و حل کنم

کندویمان عصاره ی نیش و کنایه هاست

زنبور می شوم که لبت را عسل کنم

راحت کنار می کشم از این بهانه ها

تا شانه های خالی خود را بغل کنم

بوسیدنت خلاف قوانین کشور است


باید عمل به شیوه ی بین الملل کنم 


من روی خط زلزله ات ایستاده ام

قصدم نبود فاصله ای را گسل کنم

باید به فکرهای سیاهم جهت دهم


اصلا درست نیست تو را مبتذل کنم.


نظرات 1 + ارسال نظر
armaghan یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ب.ظ http://lovemozakhraf.blogfa.com/

salam azizammm sry dir umadam mer30 golammm rasti webetam ghashangeee asal jom

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد